قشنگترین غزل زندگی منو بابا

نواخته نشدن صدای قلب قشنگترین غزل زندگی من

صدای قلب قشنگترین غزل زندگی منو بابا روز 7 بهمن با تلاش همه دکترا شنیده نشد و خدا دختره منو بدنیا نیومده از ما گرفت التماس دعا از همه اونایی که این متن رو میخونم دارم خیلی سخته نه ماه با دخترم زندگی کردم و منو باباش حضورشو میون خودمون تجسم میکردیم و مدام درباره اش صحبت میکردیم صلاح خدا این بود، ناشکری نمیکنم و خودمو با فکرایی که شاید خدا دوستم داشته و نبودنش و گرفتنش رو صلاح دونسته ، شاید دخترم ظاهرش سالم بوده اما از نظر ذهنی ... نمیدونم اینطوری خودم رو آروم میکنم،آخه اتفاقی که برای من افتاد بقول دکترم از نادرترین اتفاقایی هست که پیش میاد و خدا میخواسته عمر دختر من با لخته شدن خون توی بند ناف و نرسیدن غذا بهش همین قدر بیشتر نباشه ...
11 اسفند 1392
1